سفارش تبلیغ
صبا ویژن

با کسی که به او می آموزید و نیز کسی که از او فرا می گیرید، نرمی کنید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
جمعه 85 شهریور 31 , ساعت 5:55 صبح

چشم ، چشم ، دو تا چشم / خمار و نافذ و مست / مو، مو، یه خرمن / قشنگ و مشکی یکدست

خط خط دو ابرو / مشکیه و کمونی / خال، خال، دو گونه /گونه ای استخونی

لب، لب دو تا لب / همین جوری می خنده /قربون برم ما شاالله / بابام چه قد بلنده

دندوناشو ببینین / عینهو مرواریده / بابا به این خشگلی / هیچ جا کسی ندیده

دست،دست،دو تا دست/ چه مشکلها که حل کرد /میگن که وقت رفتن / مادرمو بغل کرد

پا،پا ،دو تا پا / راهی جبهه، بی تاب/مامان با گریه می ریخت/ پشت سر بابام آب

چشم چشم دو تا جشم /شب تا سحر بیداره/ مو ،مو یه خرمن / پز از گرد و غباره

خط،خط دو ابرو / خاکیه و کمونی/چشم ،خال، دو گونه /بارونی بارونی

پا ،پا دو تا پا/خسته ولی پر توان/ می بره حمله بابا/ سوی عدو بی امان

دست دست دو تا دست/گره کرده و مشته / با اون دستای گرمش /چه دشمنا که کشته

نیگا کنین عکسشو/چقدر قشنگ و زیباست/خونه عجب معطر/به عطر و بوی باباست

بابام کنار سنگر/روی موتور نشسته/محاسن خاکیشو /رنگ حنایی بسته

محاسن نرم اون/توجبهه ها خونی شد/بابای قد بلندم /راهی مهمونی شد

چشم،چشم،دوتا چشم/خوابیده توی صحرا/تو جبهه ها شهید شد /بابای ناز زهرا

خط،خط، دو ابرو /قرمزه و کمونی/خال ،خال دو تا خال/رو گونه و پیشونی

خال روی گونه هاش /قهوه ای و قشنگه / ولی خال پیشونیش /خونی و سرخ رنگه

پا ،پا دو تا پا /دست ، دست دو تا دست/دست و پای بابا جون /زیر شنی ها شکست

اونی که دید باباجون/تو جبهه ها شهید شد/میگه تو خاک فکه/افتاد و ناپدید شد

آی دونه دونه دونه/نون و پنیر و پونه/بعد گذشت چند سال /بابا اومد به خونه

چوب ،چوب یه تابوت /که تو کوچه روون بود/جای بابا تو تابوت/یه تیکه استخون بود

هزار هزار چشم مست/هزارهزار تا گونه/هزار هزار هزاران/نگاه عاشقونه

هزار هزار محاسن/ یا خونی شد یا که سوخت/هزاران دل عاشق/که توی سینه افروخت

هزار هزاران پدر/هزار هزاران مادر/هزار هزار محبت/هزار هزار تا همسر

هزار هزاران رفیق/هزار هزار برادر/هزار هزار تا فرزند/هزار هزار تا خواهر

هزار هزار رفاقت/هزار هزار معرفت/هزار هزار تا عاشق/هزار هزار تا رأفت

هزار هزار تا نامزد/هزار هزار اهل دل/هزار هزار طراوت / شمع مجلس و محفل

هزار گل سرسبد / هزار هزار قد بلند / هزار هزار هزاران / هزار هزار تا پیوند

هزار هزار شور و شوق / لبان پر زخنده/هزار هزار بسیجی/هزار هزار پرنده

هزار هزار پهلوون / هزار هزار همخونه / رفتن که ما بمونیم / رفتن که دین بمونه

شعر از ابوالفضل سپهر



آهستان....... تعطیل نمی‏شود!
[عناوین آرشیوشده]